خصومت آمریکا با ایران از ۱۳۲۴ آغاز شد/ تسخیر لانه نبود آمریکا کودتا می‌‌کرد-راهبرد معاصر
رئیس‌جمهور عازم قاهره شد رئیس‌جمهور فردا به مصر می‌رود تاجگردون: ۱۱ میلیارد دلار برای کالا‌های اساسی تخصیص یافت  بودجه ۱۴۰۴ به شورای نگهبان ارسال شد استاندار تهران: تعطیلی‌ها روزانه اعلام می‌شوند ربیعی: رئیس‌جمهور قانون حجاب و عفاف را در دستورکار شورای امنیت ملی قرار داد وکیل پرونده «کنسرت فرضی»: بازداشت پرستو احمدی در مازندران سخنگوی دولت: افزایش دو یا سه برابری بودجه نیرو‌های مسلح صحّت ندارد امام جمعه موقت تهران: هدف رژیم صهیونیستی از نیل تا فرات است / جامعه جهانی برای توقف این رژیم به پا خیزد  واکنش صمصامی به گران سازی نرخ ارز؛ وزیر اقتصاد استیضاح شود + عکس اطلاعیه سپاه: شبکه ضد امنیت ملی در قزوین متلاشی شد بیانیه سپاه / آغاز دورانی نوین از پروسه شکست دشمنان امت اسلامی و غلبه جبهه مقاومت بر توطئه ترکیبی جبهه باطل سخنگوی دولت: اغلب بنزین تولیدی کشور مطابق با استانداردهای یورو ۴ است ابراهیم‌پور: مطالبات معلمان بازنشسته نیمه دوم ۱۴۰۰ در سال آینده پرداخت می‌شود آملی لاریجانی: در مجمع با شفافیت مخالف نیستیم، اشکال ما مساله خروج مجلس از حدود اختیارات خود بود

خصومت آمریکا با ایران از ۱۳۲۴ آغاز شد/ تسخیر لانه نبود آمریکا کودتا می‌‌کرد

سیدامیر مکی پژوهشگر تاریخ و سندپژوه به واکاوی روابط ایران و آمریکا از جنگ جهانی دوم تا زمان تسخیر سفارت آمریکا در تهران پرداخت.
تاریخ انتشار: ۱۹:۳۷ - ۱۲ آبان ۱۳۹۹ - 2020 November 02
کد خبر: ۶۵۳۱۷

به گزارش راهبرد معاصر حدود 25 سال پس از کودتای 28 مرداد سال 32، دانشجویان پیرو خط امام سفارت آمریکا در ایران را تسخیر کردند. این اتفاق به نقطه عطفی در روابط دو کشور تبدیل شد و از آن پس روابط سیاسی و اقتصادی ایران و آمریکا قطع شد و حتی گاهی به درگیری‌های نظامی رسید.

اگرچه با کودتای 28 مرداد حضور آمریکا در ایران پررنگ‌تر شد، اما زمینه و چرایی این حضور به چند سال پیش از آن واقعه بازمی‌گردد و به نظر می‌رسد با در نظر گرفتن آن موضوعات می‌توان روند روابط دو کشور را پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی تحلیل کرد و چرایی تسخیر لانه جاسوسی را یافت و اینکه اگر سفارت آمریکا در ایران تسخیر نمی‌شد، چه اتفاقاتی به دنبال می‌داشت؟

بدین منظور به گفتگو با سید امیر مکی پژوهشگر تاریخ معاصر و سندپژوه پرداختیم که در متن کامل این گفتگو را در ادامه می‌خوانید:

تسنیم: بسم الله الرحمن الرحیم. ابتدا از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید تا گفتگویی در خصوص تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام در سال 58 داشته باشیم، تشکر می‌کنیم.

دشمنی آمریکا با مردم ایران دقیقا از چه تاریخی آغاز شد و آمریکا از چه زمانی همچون دولت‌های استعمارگر انگلیس و روسیه در برابر مردم ایران قرار گرفت؟

مکی: به نام خدا. بعد از جنگ جهانی دوم و از سال 1324 شمسی خصومت آمریکا علیه مردم ایران شروع شد. اما پیش از این باید به این سوال پاسخ داد که آمریکا از کجا به آمریکای استعمارگر تبدیل شد؟ آمریکای هفتاد و دو ملت از جنگ جهانی دوم پا به منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) گذاشت.

باتوجه به تخریب وسیع و گسترده اروپا در پی جنگ جهانی دوم، آمریکا که به دلیل دوری جغرافیایی از صحنه نبرد آسیب ندیده بود، قدرت یافت و نسبت به کشورهای اروپایی برتری پیدا کرد. از این رو آمریکا رهبر بلامنازعه جهان شد و کشورهای اروپایی را با روش‌های مختلف همچون پرداخت وام‌های کلان و مدیون کردن آن‌ها، تحت پوشش خود قرار داد.

آمریکا پس از اینکه محمدرضا پهلوی در ایران روی کار آمد، نگاه خاصی به کشورمان پیدا کرد. تا آن زمان انگلیس بر ایران تسلط داشت، اما بنا بر اسناد با آغاز نهضت ملی شدن صنعت نفت، آمریکا برای دستیابی به منافع نفتی در ایران تلاش کرد. آمریکا با هدف بهره بردن از سفره نفت ایران که انگلیسی‌ها پیش از آن استفاده می‌کردند، به ایران ورود پیدا کرد و نفوذ خود را گسترش داد. پس از این رقابتی بین آمریکا و انگلیس برای به دست آوردن منافع و منابع ملی ایران به وجود آمد که با کودتای 28 مرداد سال 32 کلید خورد. البته نقش‌آفرینی آمریکا در ایران از آغاز دوره دوم ریاست‌جمهوری ترومن و با اجرای اصل چهار ترومن در ایران آغاز شد.

 
آمریکا با هدف بهره بردن از سفره نفت ایران که انگلیسی‌ها پیش از آن استفاده می‌کردند، به ایران ورود پیدا کرد و نفوذ خود را گسترش داد.
 
 

در اینجا باید اشاره‌ای به موضوع انتخاب فضل‌الله زاهدی به عنوان نخست‌وزیر داشته باشیم. بنا بر اسناد، انگلیسی‌ها با انتخاب زاهدی مخالف بودند؛ چراکه خودشان او را به دلیل عدم مورد اعتماد بودن، تبعید و زندانی کرده بودند، اما زاهدی فرد مورد اعتماد آمریکا بود.

در سال‌های 27 و 28 اجرای اصل چهار ترومن در ایران آغاز و مستشاران سیاسی، فرهنگی و اقتصادی وارد کشورمان شدند. در نتیجه کمیسیون مشترکی بین ایران و آمریکا به وجود آمد که فضل‌الله زاهدی به مدت دو تا سه سال، رئیس آن بود. آمریکایی‌ها در این مدت زاهدی را فردی مورد اعتماد برای خود یافتند و به همین دلیل پس از کودتای 28 مرداد، وی را به قدرت رساندند.

اگرچه از زمان اجرای اصل چهار ترومن در ایران نفوذ آمریکا در کشورمان آغاز شد، اما از فردای کودتای 28 مرداد تسلط و سیطره آمریکا بر ایران شکل گرفت. نتیجه این سیطره در گام نخست تحمیل و تصویب کنسرسیوم نفتی بود. آمریکا که تا پیش از کودتا، حتی یک درصد از نفت ایران نیز نفعی نمی‌برد، در کنسرسیوم نفتی سهمش برابر با سهم انگلیس شد. سهم آمریکا و انگلیس از کنسرسیوم نفتی هر کدام 40 درصد، هلند 14 درصد و فرانسه 6 درصد بود.

ترومن در آغاز دوره دوم ریاست‌جمهوریش از انجام اقداماتی در کشورهای توسعه نیافته خبر داد که نتیجه آن گسترش نفوذ آمریکایی‌ها در ایران بود.

تسنیم: ترومن برای نفوذ در ایران و کشورهای منطقه و مقابله با نفوذ کمونیسم، اقدام به طراحی و اجرای اصلی کرد که بدان اشاره کردید، اما آیزنهاور که بعد از ترومن رئیس‌جمهور آمریکا شد، برای نفوذ در ایران اقدام به اجرای کودتا کرد. یعنی هر دو رئیس‌جمهور دموکرات و جمهوری‌خواه آمریکا خصومت خود با ایران را عملی کردند، اما هر یک با روشی. از زمان ترومن تا دولت کارتر، روسای‌جمهور دموکرات و جمهوری‌خواه خصومت خود با مردم ایران را چگونه عملی کردند؟

مکی: نفوذ جمهوری‌خواهان در ایران نسبت به دموکرات‌ها متفاوت و به نوعی خاص است. جمهوری‌خواهان از در دوستی وارد می‌شدند، اما به دنبال تسلط کامل بر ایران و پیاده‌سازی برنامه‌های اقتصادی و سیاسی خود در کشورمان بودند.

دموکرات‌ها با روش‌های دیگری خصومت با مردم ایران را در پیش گرفتند. چالش‌برانگیزترین رئیس‌جمهور دموکرات پس از آیزنهاور، کِنِدی است. کِنِدی موضوع ارتباط با ایران را تا حدودی پایه‌ریزی کرد، اما به دنبال اجرای پوپولیستی آن بود. از این رو بحث اصلاحات و حقوق بشر را در این رابطه مطرح کرد. این برنامه از یک سو شاه را دچار چالش کرد و از سوی دیگر نگاه ملی مردم را که به دنبال ارتقا و توسعه، اصلاحات غذایی و کشاورزی، آزادی بیان و پیشرفت‌های اقتصادی بود، به چالش انداخت و آمریکا را به عنوان منجی معرفی کرد.

در مجموع روسای‌جمهور دموکرات و جمهوری‌خواه آمریکا را باید بازیکنان یک تیم دانست که در 25 سال بعد از کودتای 28 مرداد با انجام اقداماتی برای دستیابی به اهداف خود، با یکدیگر پاس‌کاری می‌کنند. مکانیزم و هدف روسای‌جمهور آمریکا یکسان است، اما نوع بیان و رفتار تا حدودی تفاوت دارد.

** ژاندارمی ایران برای اجرای جنگ‌های نیابتی

تسنیم: برخی معتقدند که با روی کار آمدن دولت کارتر و اصلاحاتی که در حکومت‌های دیکتاتوری جهان انجام داد، زمینه سقوط محمدرضاشاه در ایران به وجود آمد. این گزاره تا چه میزان صحیح و قابل اعتناست و به عبارت دیگر آیا روی کار آمدن کارتر در آمریکا در وقوع انقلاب اسلامی نقش داشت؟

مکی: اگر بخواهیم واقع‌بینانه‌ به قضایا نگاه بیاندازیم، باید گفت که از جنگ اعراب و اسرائیل و صعود نجومی قیمت نفت در منطقه که در نتیجه درآمد ایران بسیار افزایش یافت، فرضیه تبدیل شدن ایران به ژاندارمی منطقه تقویت شد. از این منظر، موضوع بسیار حائز اهمیت است.

** ژاپن، ایران، برزیل و یونان به عنوان چهار ژاندارم اصلی آمریکا در دنیا انتخاب شدند

محمدرضا پهلوی در یکی از مصاحبه‌هایش گفت "آمریکا دیگر نمی‌تواند به عنوان ژاندارم بین‌المللی اعمال نفوذ کند و نیاز به ژاندارم منطقه‌ای دارد." نکته مهم در این بین، تفکر و دیدگاه نیکسون و جانسون بود. در آن زمان سیاست ژاندارم‌گذاری در مناطق مختلف مطرح شد. پس از جنگ‌های ویتنام و کره که آمریکا متحمل شکست‌هایی شد، لابی حکومت آمریکا اجرای جنگ‌های نیابتی را به دلیل صدمات و آسیب‌های بسیار جنگ‌ها در دستور کار خود قرار داد. از این رو سیاست ژاندارم‌گذاری با هدف اجرای جنگ‌های نیابتی اجرا شد که در اسناد وزارت خارجه آمریکا هم آمده است. ژاپن، ایران، برزیل و یونان به عنوان چهار ژاندارم اصلی آمریکا در دنیا انتخاب شدند. ژاندارم‌ها فرمان‌ها را از آمریکا دریافت می‌کردند، اما نیروی انسانی، منابع مالی و هر آن چیزی که مورد نیاز بود باید توسط همان کشورها تامین می‌شد.

این اتفاقی که افتاد و ارتباطی که محمدرضا شاه برای تامین نفت اسرائیل شکل داد، تنش بسیاری در منطقه به خصوص در رابطه با اعراب به وجود آورد. در نتیجه اعراب و نهضت‌های آزادی‌بخش منطقه نگاه بدی نسبت به محمدرضا پهلوی و ایران پیدا کردند. از سال 1970 این اتفاقات به وفور رخ داد و ایران با درآمد بالای نفتی، در مقابل کشورهای عربی و نهضت‌های آزادی‌بخش شروع به عرض اندام کرد. در جنگ ظفار که در عمان صورت گرفت، ایران به این کشور نیرو و حتی ناو رزمی اعزام کرد. این نیروها با نهضت آزادی‌بخش در عمان که علیه سلطنت آن کشور که یکی از هم‌پیمانان آمریکا در منطقه بود، جنگید.

همین اتفاق در مورد برخی دیگر از نهضت‌های منطقه نیز رخ داد. ضمن اینکه نیروهایی از ایران برای حمایت از اسرائیل به بلندی‌های جولان اعزام شدند. در شاخ آفریقا نیز برای مقابله با نیروهای آزادی‌بخش کوبا، نیروهای اعزامی ایران حضور داشتند. در جنگ سومالی و اتیوپی نیز نیروهایی از ایران در حمایت از سومالی اعزام شدند که البته در نهایت اتیوپی پیروز شد. در رابطه با اختلافات هند و پاکستان نیز ایران برای تقویت پاکستان، نیرو اعزام کرد. در مجموع باید گفت که ایران سیطره وسیعی برای حمایت از حکومت‌های تابع آمریکا ایجاد کرد.

 
محمدرضا پهلوی در یکی از مصاحبه‌هایش گفت "آمریکا دیگر نمی‌تواند به عنوان ژاندارم بین‌المللی اعمال نفوذ کند و نیاز به ژاندارم منطقه‌ای دارد." ژاپن، ایران، برزیل و یونان به عنوان چهار ژاندارم اصلی آمریکا در دنیا انتخاب شدند.
 
 

این موضوع موجب بروز چند مساله در ایران و آمریکا شد. نخست اینکه ایران خرید تسلیحاتی بسیاری از آمریکا انجام داد که کشورهای منطقه، نهضت‌های‌ آزادی‌بخش و چریک‌های مبارز احساس خطر کردند. دوم اینکه اختلافاتی در کنگره در رابطه با درخواست‌های محمدرضا پهلوی به وجود آمد. برخی آمریکایی‌ها نگران بودند که تسلیحات زیاد ایران ممکن است در آینده خطرآفرین شود.

در این بین اتفاق بسیار مهم و حائز اهمیتی روی داد و آن تشکیل ساواک بود. فعالیت ساواک به طور عملی از سال 35 و سه سال پس از کودتای 28 مرداد کلید خورد. اعزام نیروهای امنیتی ایران برای گذراندن دوره‌های آموزشی به اسرائیل و تبدیل شدن ایران به پایگاه آموزشی نیروهای مورد حمایت آمریکا، سرکوب شدید داخلی در کشور را به وجود آورد. آمریکا به طور وسیعی در داخل کشور نفوذ پیدا کرده بود. از سال‌های 41 و 42 و پس از تصویب و اجرای کاپیتولاسیون جمعیت بسیاری از مستشاران آمریکایی وارد ایران شدند که تعداد آنان بین 60 هزار تا 100 هزار نفر ذکر شده است. مستشاران نظامی، خانواده و خدمه‌هایشان از مصونیت قضایی در ایران در قبال هر جرم و جنایتی که مرتکب می‌شدند، برخوردار بودند.

کاپیتولاسیون نگاه ضد آمریکایی را در ایران تقویت کرد که انتهای آن را اتفاقات سال‌های 56 و 57 و پیروزی انقلاب اسلامی می‌دانیم.

** آمریکایی‌ها مایل به ماندن در ایران بودند

تسنیم: در فاصله زمانی بین بهمن 57 که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید تا آبان سال 58 که لانه جاسوسی آمریکا به تسخیر دانشجویان پیرو خط امام درآمد، ارتباط ایران و آمریکا چگونه بود؟ و اگر سفارت آمریکا در ایران تسخیر نمی‌شد، این ارتباط چگونه ادامه پیدا می‌کرد؟ آیا ممکن بود سفارت آمریکا به فعالیت‌های خود در ایران ادامه دهد یا اینکه خود سفارتخانه‌اش را تعطیل می‌کرد؟

مکی: بنا بر اسناد به نظر می‌رسد، اگر لانه جاسوسی تسخیر نمی‌شد، سفارت آمریکا دوست داشت کماکان به فعالیت‌ها و توطئه‌هایش ادامه دهد؛ البته ممکن بود مانند گذشته وسیع و گسترده نباشد و در حد کارداری باشد اما به هرحال باتوجه به اقداماتی که سفارت آمریکا در ایران انجام می‌داد، چاره‌ای جز تسخیر آن نبود.

 
باتوجه به اقداماتی که سفارت آمریکا در ایران انجام می‌داد، چاره‌ای جز تسخیر آن نبود؛ مگر اینکه سفارت آمریکا رویه خود را تغییر می‌داد.
 
 

تسنیم: یعنی شما معتقدید که آمریکایی‌ها مایل به ماندن در ایران بودند.

مکی: بله. اگر تمایلی به ماندن نداشتند، بر اساس محاسبه هزینه و فایده ایران را ترک می‌کردند. آمریکایی‌ها پس از پیروزی انقلاب چندین بار با ورود محمدرضا پهلوی به آمریکا مخالفت کردند، اما به هرحال در تابستان سال 58 به منظور مداوا و درمان پزشکی پذیرفته شد. دولت و نظام جمهوری اسلامی در آن زمان اعلام کرد که محمدرضا پهلوی باید به ایران تحویل داده شود. اما این کار انجام نگرفت و واقعه روز 13 آبان و تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام پیش آمد.

** امکان انجام کودتا برای بازگرداندن شاه وجود داشت

تسنیم: اگر تسخیر لانه جاسوسی در آن مقطع زمانی انجام نمی‌گرفت، آیا امکان داشت آمریکا همچون کاری که در کشورهای آمریکای لاتین علیه حکومت‌های ملی انجام داد و با کودتا آن حکومت‌ها را سرنگون کرد، در ایران هم انجام بدهد؟

مکی: این موضوع دور از ذهن نیست. زمانی که وقایع را ریشه‌یابی می‌کنیم و خاطرات و یادداشت‌های مربوط به آن دوره را مطالعه می‌کنیم، این موضوع بسیار برای ما حائز اهمیت است. ضمن اینکه ما تجربه کودتای 28 مرداد و بازگرداندن محمدرضا شاه به کشور را داشتیم. دانشجویان پیرو خط امام و مردم این موضوع را به خوبی احساس می‌کردند.

آمریکا ابتدا اعلام کرد که به محمدرضا پهلوی راه نخواهد که بعد داد. از آن‌ها خواسته شد شاه را تحویل بدهند که نداد. پس امکان داشت کودتایی در ایران انجام بدهند تا شاه را به کشور بازگردانند. این موضوع به ذهن نخبگان جامعه رسید و با توجه به اتفاقات آن برهه و نقش آمریکا در آن اتفاقات، این احتمال داده شد ممکن است که کودتایی دیگر توسط آمریکایی‌ها در ایران رخ بدهد. از این رو تسخیر لانه جاسوسی را می‌توان اقدام پیشگیرانه از کودتای آمریکا دانست.

نکته‌ای که لازم است بدان اشاره کنم این است که چرا تسخیر لانه در روز 13 آبان انجام گرفت. در سال 57 و از اوایل آبان ماه تظاهرات‌های دانشجویی در ایران آغاز شد. بنا بر برنامه‌ریزی‌ها مدارسی تعطیل شدند و مقر اصلی تجمعات، دانشگاه تهران بود. در روزهای نخست تنش‌هایی به وجود آمده بود. در روزهای ششم تا دهم آبان تنش خاصی نبود، اما از روز یازدهم و دوازدهم نظامیان تلاش کردند تسلط امنیتی بر موضوع داشته باشند و در روز سیزدهم درگیری شدیدی به وجود آمد. نظامیان به تظاهرات‌کنندگان حمله کردند. از گاز اشک‌آور و نارنجک استفاده کردند. چند مدت بعد و در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، روز 13 آبان روز دانش‌آموز اعلام شد. تظاهراتی که سال 58 برگزار و منجر به تسخیر لانه جاسوسی شد، به مناسبت روز دانش‌آموز بود. دانشجویان پیرو خط امام با استفاده از این فرصت به میدان آمدند تا طرح تسخیر سه روزه را اجرا کنند که البته اتفاقات جور دیگری رقم خورد و این ماجرا 444 روز به طول انجامید.

** دانشجویان پیرو خط امام نمایندگان افکار عمومی بودند/ادعای نهضت آزادی صحیح نیست 

تسنیم: آیا تسخیر لانه جاسوسی آمریکا را می‌توان ناشی از اراده مردم ایران در آن مقطع دانست مبنی بر اینکه ما نمی‌خواهیم آمریکا در ایران باشد یا اینکه حرکت دانشجویی و احساسی بود؟ ضمن اینکه برخی همچون نهضت‌آزادی‌ها ادعا می‌کنند که تحمیل جنگ بر ایران نتیجه تسخیر لانه جاسوسی است.

مکی: اول اینکه این ادعای نهضت‌آزادی‌ها صحیح نیست و موضوع جنگ پیش از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا طراحی شد و صدام برای این موضوع آماده شده بود. از پیش از پیروزی انقلاب درگیری‌های مرزی بین دو کشور وجود داشت. صدام با پیروزی انقلاب و پدید آمدن نابسامانی در ارتش ایران، فرصت را برای کشورگشایی و ضربه زدن به ایران مناسب دید.

 
ادعای نهضت‌آزادی‌ها صحیح نیست و موضوع جنگ پیش از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا طراحی شد و صدام برای این موضوع آماده شده بود. از پیش از پیروزی انقلاب درگیری‌های مرزی بین دو کشور وجود داشت. صدام با پیروزی انقلاب و پدید آمدن نابسامانی در ارتش ایران، فرصت را برای کشورگشایی و ضربه زدن به ایران مناسب دید.
 
 

بنا بر اسناد، تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، نماد اراده عموم جامعه بود. اتفاقات عجیب و غریبی با مداخله آمریکایی‌ها در کشور رخ داد و مردم از دولت این کشور کینه‌ای در دل داشتند که همانطور گفته شد شروع آن کودتای 28 مرداد بود. آمریکایی‌ها ضربه نهایی را در موضوع کاپیتولاسیون به مردم وارد کردند.

** ترور ناجوانمردانه  شهید سلیمانی حلقه‌ای از زنجیر بهم پیوسته  گفتمان ضد استعماری است

ایرانیان و نیز کلیه مردمانی که به نوعی در سیطره آمریکا چه بوده اند و چه هستند نگاه و استنباط درونی آنها به شکل پیوسته و زنجیر‌وار است که شاید ظهور نگاه ضد استعماری و  استعمار ستیزی در مردم ایران از وقوع کودتای 28 مرداد باشد ، اما بصورت مداوم و جاری در تمامی ساعت‌ها و روزهای خود به وضوح دیده و مسلما به صورت مداوم حس کرده‌‌اند و قطعا که ترور ناجوانمردانه و  سخیف  سردار بزرگ  شهید سلیمانی ما هم  حلقه‌ای از زنجیر بهم پیوسته  گفتمان ضد استعماری و ضد  استکباری ما می‌باشد.

بدرقه و تشییع آن بزرگوار گویای این گفتار است که قطع به یقین  تجاوزات جبهه استعماری به صور مختلف ادامه دار خواهد بود و تنها می‌بایست بصیرت فردی و گروهی خود را به همبستگی و همفکری در راستای هم افزایی ملی پرورش و گسترش داد و با چشمانی باز و عقاب گونه خود از هرگونه دخالت مستقیم و غیر مستقیم ایالات متحده درس گرفته و نمی بایست جز اتکا به خداوند متعال و مردم عزیز کشورمان به بیگانه‌ای متکی بود.

آنچنان که لازمه داشتن کشوری قدرتمند و با عظمت، لزوم تحصیل و کسب علم و دانش و قدرت در تمامی زمینه های اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و نظامی است.  دانشجویان پیرو خط امام که لانه جاسوسی آمریکا را تسخیر کردند، نمایندگان افکار عمومی بودند. البته اختلاف نظرهایی بین دانشجویان بر مبنای تفکراتشان وجود داشت، اما در این عمل اشتراک نظر داشتند. طرح تسخیر دانشجویان اعتراض به مداخلات طولانی آمریکا در ایران و عدم عودت شاه به ایران بود.

تسنیم: در پایان اگر موضوع و مطلبی است که به آن نپرداختیم، ممنون می‌شویم بفرمایید.

مکی: یک بحثی در رابطه با مقاله هنری پرکت مسئول میز ایران در وزارت خارجه آمریکا در زمان تسخیر لانه جاسوسی وجود دارد که خوب است بدان اشاره کنم. او بیست سال پس از تسخیر لانه جاسوسی در سال 1999 میلادی اقدام به نگارش مقاله‌ای بحث‌برانگیز در مورد درس‌های گروگان‌‌گیری با عنوان "تحقیر آمریکایی‌ها در ایران" در مجله کریستین ساینس مانیتور کرد. او در این مقاله به موضوعاتی پرداخت که بسیار جالب است و من بخش‌ها و گزیده‌هایی از آن را برای شما می‌خوانم: "احتمالاً دلمشغولی کارتر با ایران باعث شد که وی نتواند پس از این واقعه، در دور دوم توافق کمپ‌دیوید برای الحاق فلسطین و سوریه به پیمان صلح اسرائیل و مصر موفق شود."

اینجا نکته کلیدی مقاله است که گفته "اگر دولت‌های آیزنهاور، نیکسون و کیسینجر تاریخ مبارزات ملی مردم ایران را می‌دانستند، ایالات متحده را اینچنین به حمایت از شاه ترغیب نمی‌کردند و به سخنان مخالفان‌شان نیز توجه می‌کردند. آن‌ها و همچنین کارتر، باید نسبت به باور ایرانیان، به دخالت‌های واشنگتن در کنترل تهران، حساس می‌بودند."


هنری پرکت که در سال 58 مسئول میز ایران در وزارت خارجه آمریکا بود، بیست سال بعد در مقاله‌ای نوشت: اگر دولت‌های آیزنهاور، نیکسون و کیسینجر تاریخ مبارزات ملی مردم ایران را می‌دانستند، ایالات متحده را اینچنین به حمایت از شاه ترغیب نمی‌کردند و به سخنان مخالفان‌شان نیز توجه می‌کردند.

"سفارت ما در تهران در سال 1979 دو بار اشغال شد؛ زیرا انقلابیون از تکرار کودتای سال 1953 سیا که قدرت را بار دیگر به شاه بازگرداند، نگران بودند." "کارتر در برابر فشارهای داخلی ایالات متحده برای پذیرش شاه تسلیم شد. ولی در عین حال سفارت خود را برای تداوم روابط با تهران، باز نگه داشت که این دو کار با همدیگر سازگاری نداشت."

در بخش دیگری از این مقاله آمده است: "این بحران توسط ایرانی‌ها به وجود آمده بود و فقط آن‌ها می‌توانستند، آن را به روش خود و در زمان خود حل کنند."

یکی از بخش‌های مهم این مقاله این است که: "ایرانی‌های شیعه که همواره برای شهادت آماده‌اند، خود را قربانی ظلم و ستم آمریکا یافتند. آن‌ها خود را در گروگان‌گیری محق می‌دانستند. اگرچه معتقد بودند این کار بر خلاف قوانین بین‌المللی و اصول اسلامی است."

در پایان صحبت‌هایم به آخرین سند سفارت آمریکا که در سال 66 منتشر شد نیز اشاره می‌کنم که در این سند عنوان شده است: "در ساعت 11 (13 آبان) پیش از ظهر گروهی از تظاهرکنندگان وارد محوطه سفارت شده و به طرف درب ورودی طبقه پایین دفترخانه پیشروی کردند. تمام پرسنل در طبقه بالا هستند. تفنگداران دریایی در طبقه پایین برای متفرق ساختن تظاهرکنندگان از گاز اشک‌آور استفاده می‌کنند." این سند نشان می‌دهد که نیروهای نظامی در سفارت آمریکا حضور داشتند. در کتاب "تسخیر" خانم ابتکار و کتابی که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده نیز به حضور تفنگداران آمریکایی در سفارت اشاره شده است.

تسنیم

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده